حال و هوای احساسم چه سرد شده
به قدر تمام تنهایی ام
فرسنگها زیر صفر
یخ زده
خون در رگ هایم
احساسم
با تلنگری دراعماق وجودم فرو میریزد
مثل آدم برفی
سرد و بی روح
خورشید روزگارم یادت بخیر
رفتی و بردی با خود
قلب مرا...
احساس مرا...
شعر مرا...
من و یک دنیا فاصله
من و یک دنیا بی قراری
من و یک دنیا چشم انتظاری
تونیستی ومن درخیال
آمدنت راچه صبورانه
با عقربه های خسته روی دیوار
و سلامت را چه عاشقانه
با جاده بی انتهای انتظار
تقسیم می کنم
نفسم
به نفست
بند است و تو نیستی
انگار
من بی تو تنها
می میرم
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: فاز لاو "عقشولانه



















